دریاچه ی فیروزه نما/ مهدی سهیلی

من به هر پرده ی گل ، نقش خدا می نگرم
آشکاراست که اورا همه جا می نگرم
آفرینش همه چا جلوه گه شاهدماست
عکس آن ماه ، در این آینه ها می نگرم
بلبل ازباغ کندنغمه ی توحیدبلند
شاخه هارا همه چون دست دعا می نگرم
زهره و شمس و قمر،آینه گردان تو اند
من در این آینه ها ، روی تورا می نگرم
قصر صدرنگ فلک ، چشم مرا حیران کرد
که به هر پرده ی آن نقش خدا می نگرم
شوق پروازبه گلذار تو دارم که مدام
حسرت آلوده به مرغان هوامی نگرم
دست تدبیر برآرم به تمنای وصال
لیک پیوسته به تقدیر قضا می نگرم
ای نکو یان که زگلزارخدآمده اید
باغبان را به گل روی شما می نگرم
اشک، درآ بی چشمت چو ببینم ، گویی
که به دریاچه ی فیروزه نما مینگرم
ابر غم، گربدلم خیمه زندبهرنشات-
تادل شب ، به سهل و به سها می نگرم.

  



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.