حضرت حافظ

می خواه و گل افشان کن از او هرچه میجویی*این گفت سحر گه گل بلبل تو چه می گویی
مسند به گلستان بر تا شاهد و ساقی را*لب گیری و رخ بو سی می نوشی و گل بو یی
شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن*تا سرو بیامو زد از قد تو دلجویی
تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد*ای شاخه گل رعنا از بهر که می رو یی
امروزکه بازارت پر جوش و خریداراست*در یاب و بنه گنجی از مایه نی کویی
چون شمع نکو رویی در رهگذر باداست*طرف هنری بر بند از شمع نکو رویی
آن طره که هر جعدش صد نافه چین دارد*خو ش بودی اگربودی بوییش زخو شبویی
هر مرغ به دستانی در گلشن شاه آید*بلبل به نو اسازی حافظ به دعا گویی
***
 
 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.