در سوختن دلیرم در نغمه یکه تازم
چنگم که می خوروشم شمعم که می گدازم
*
بابال نغمه هر صبح برآسمان شوقم
با چنگ زهره هرشب در عرش اهتزازم
*
پروانه میگریزد از آتش درونم
شمعست و اشک حسرت هنگام سوزو سازم
*
خوش دولتیست آن دم کز عشق و شور مستی
در حالت دعا یم در خلو ت نیا زم
*
کی میرود زیا دم آن جذ به ها که گاهی
با نُدبه در سکوتم با گریه در نمازم؟
*
تاری ز زلف یاری یک شب به چنگم آمد
گفتم که چیستی؟گفت:من قصه یی درازم!
*
چشمان او به مستی گفتا که: دلفریبم
ناز نگاه گرمش گفتا که: دلنوا زم
*
من نغمه ام سرودم نایم نوای عودم
با ناله در عراقم با مویه در حجا زم
*
سلطان وقت خویشم در زیر قصر گردون
با یار همزبانم وز خو اجه بینیازم
*
دیوانه ی زمانم در عشق جان فشانم
مجنون کوچه گردم فرهاد یکه تازم!
***