خلیل جوادی/نامه به شهر دار

بعد سلام و تا رفات جاری
به پادشاه کل شهرداری
*
عرض بخدمتت ،جناب قالی-
ا،جا نشد،اینم یه "باف"عالی
*
چن کلمه حرف حساب دارم
یطرح خیلی خیلی ناب دارم
*
چون که می خوام تهرون و تغییر بدم
لازمه اول به شما گیر بدم
*
خدا که بذل و بخششش زیاده
به مرغ پر به بنده عقل داده
*
پلمپ عقلو وا کنی پر میشه
از پر طاو سم قشنگ تر میشه
*
مگه چقدره طول عمر انسان-
که بگذرونه توی راه بندان؟
*
چقدر معطلی؟چقدر تآخیر؟
چقدر حادثه ؟چقدر آزیر؟
*
چقد ماشین؟ چقد مسیر مسدود؟
چقد شلو غی و صدا؟ چقد دود؟
*
چقد فرو شنده؟چقد حیاهو؟
آخه چقد وانت؟ چقد بلنگو؟
*
توی خیابون به این درازی
مگه چقد می شه تو نل بسازی؟
آخه چقد بزرگ راه و جاده
هزینه ی تونل زدن زیاده
میگن می خوان رسالتو پر کنن
مسیر تو حید و میان بر کنن
*
اگه تو نل زدین بازم یه جایی
به عقلتون شک می کنم خدایی
*
شما خودت ما شالا فهمیده ای
یک خلبان آسمون دیده ای
*
با سرعتی که دنیا پیش میره
پریدن اجتناب نا پذیره
*
هرچه وسیله دو رو اطراف ماس
نقشیه ی اولیش ازکافراس
*
مسلمون آفریده ی خدانیست؟
چرا به نام اون یه اختراع نیست؟
*
راستی؟چرا باید تو این وضع حاد
سوزن ته گردمون از چین میاد؟
*
بیا یه اخترا تو خاک ایران
علم کنیم بنام یک مسلمان
*
وقت اگه کم، مسیر ا گر درازه
صندلی پرنده چاره سازه
*
تورو خدا فقط نگو محا له
تموم طر ها اولش خیاله
*
بنده لعوناردو داوینچی نیستم
اما توی طر های عا لی بیستم
*
نگو که حرف های بنده مفته
این اتفاق بخوای نخوای می ا فته
*
میشه با طرح بنده از لواسون
یه چش بهم زدن پرید تو طهرون
*
بنز چیه؟بی ام و کیلو چنده؟
بپر توی صندلی پرنده
*
مثل پرنده ها پرندگی کن
هرجا دلت خوا س برو زندگی کن
*
تهرو نمون حسابی تهرون میشه
زمین و خونه کلی ارزون میشه
*
دودو دم خیا بونا کم میشه
زندگی خوب فرا هم میشه
*** 
 

 

خلیل جوا دی/مواد لازم


"رستمعلی" که ما نده بود توی گل
خورد و خمیر و خسته رفت منزل
*
گف: ننه جون،تو که گره گشامی
همیشه تو ی سختیا با ها می
*
مدتیه توی محل کارم
یک سر سوزن اعتبار ندارم
*
تو کاسبی بد جو ری خوردم زمین
خلا صه کلی کم آوردم،همین
*
آه ندارم با ناله سودا کنم
دلم می خواد یه راهی پیدا کنم
*
ننه ،بیا یه کم نصیحتم کن
راهی نشونم بده راحتم کن
*
ننش گرف نشست کنج خونه
دستاشو تکیه داد زیر چونه
*
گفت:می خای خدا برات بیاره-
پارتی درس کن برو تو اداره
*
گف:ننه جون من که سواد ندارم
همینه که همیشه بد میارم
*
اداره رو بی خودی کردن تو بوق
ماهی چهار صدتومن ام شد حقوق؟
*
خیال کن آب و برق مجانیه
تو مملکت وفور ارزانیه
*
هرچه رفیق مفیق داری بمیره
یک پاپاسی کسی ازت نگیره
*
یدفعه قانون قره قاطی بیشه
تاکسی و مترو صلواتی بشه
*
گشنه شدی خیال کنی که سیری
مریض پریض نشی، زن ام نگیری
*
 نرخ تورم که شگفت آوره
پا شو ببندن که جلو تر نره
*
حقو ق سی سال اداره میزون
میشه صدو چهل و چهار ملیون
*
حاصل عمرت میشه با این حساب
قیمت یک آپار تمان یک خو اب!
*
خب،می تونی الآن که خیلی پیری
بری تو اون آپار تمان بمیری
*
کسی که اهل فکرو عقل و هوشه-
به این پولا عمرشو می فروشه؟
*
میخای برم سراغ کار مندی ؟
رستمتو فقیر می پسندی؟
*
مادره گف: چقد تو آش و لاشی
سو اد نداری که نداشته باشی
*
خنگ خدا وقتی که رفتی داخل
حقو قو بی خیال،فقط مداخل
*
اگه می خوای تو ام یه چیزی باشی
باید تو کار زیر میزی باشی
*
تو دین و ایمون نداری، که داری
ته ریش میزون نداری،که داری
*
کاسه رو هم خوب بلدی بلیسی
شک ندارم دوسال دیگه رئیسی
*
رئیس شدن که کار نداره ناشی
کافیه که هیج چی بلد نباشی
*
کی میشه بشنوم که شیر توشیر شد؟
بیان بگن رستم من وزیر شد؟
*
مواد لازم ریاست اینه
به شرط این که تو مخت بشینه
***

زنده یاد رهی معیری/آتش گل


*چو من زسوز غمت،جان  کس نمی سوزد*
*که عشق،خرمن اهل هوس نمی سوزد*
*در آتشم من و این مشت استخوان بر جاست*
*عجب،که سینه زسوز نفس نمی سوزد!*
*زداغ و درد جدایی،کجا خبر داری؟*
*تورا که دل به فغان جرس نمی سوزد*
*زبس که داغ تو دارم چو لاله بردل تنگ*
*دلم، به حال دل هیچکس نمی سوزد*
*به جز من و تو ،که در پای دوست سوخته ایم*
*"رهی"زآتش گل،خار و خس نمی سزد*
***

محکمه الاهی خلیل جوادی

او نا که می میرن میرن تو برزخ
قاطی میشن اهل بهشت و دوزخ
*
کار همه اونجا بخور بخوابه
تا روز آخر ،که حساب کتابه
*
اون جا یه سیستم اداری داره
واسه خودش ساعت کاری داره
*
سیستم اونجارا میگن عالیه
کل لوازماش دیجیتالیه
*
فرشته ای هست که کارش اینه
صب تا شب اونجا بگیره بشینه
*
کار که نباشه حوصلش سر میره
می شینه با کامپیوتر ور میره
*
می خواس توی کامپیو تر بگرده
رفت تو پروفایل یه پیرمرده
*
کامپیوتر یک دو دفه گف:دینگ
پرید توی گزینه ی دیپورتینگ
*
فرشته هه دسپاچه شد کیلیک کرد
کامپیو تر بدجوری جیک وجیک کرد
*
یحو در یه قبر کهنه واشد
یه پیرمردبا شکوه پا شد
*
ازش سو آ ل کردن اسمت چیه؟
گفت ابولقا سم فردوسیه
*
یکی دو روز نشس توی یه میدون
دید نمی شه پا شد اومد تو تهرون
*
زمین نفس کشیدو برفا آب شد
بهار اومد دوباره انقلاب شد
*
هوای تهرون یه نمه ملس بود
مزه ی زندگی حسابی گس بود
*
باز شب عید اومد و رختا نو شد
فصل شولوغی و بدو بدو شد
*
شاعر شاهنامه خوشحال شد
دستای اون رو شونه هاش بال شد
*
بعدهزارو چندسال دوری
اومده بود چهار شنبه سوری
*
آتیش روشن جوون ها را دید
اونم یه بار از روی آتیش پرید
*
مامورا اومدن بهش گیر دادن
چن نفری دور ورش واستا دن
*
با حرفا شون کلی بهش نیش زدن
گرفتنو ریششو آتیش زدن
*
شاعر شاهنامه با حال بد
رفتو نشس ریششو با تیغ زد
*
خلا صه، تصمیم گرف نو بشه
صاحب کت شل وار و پالتو بشه
*
رف جلوی مغازه پشت ویترین
دید همیه ی لباسا هس مدین چین
*
مو به تنش همون دقیقه سیخ شد
یه خورده واستاد به لباسا میخ شد
*
مغازه داره گفت: عزت زیاد
دایی،برو کنار بذار باد بیاد
*
با این که چرت و پرت گفت یارو
شاعر شاهنامه رفت اون تو
*
بقول ما یه خورده پالتار خرید
شال و کلاه و کت و شلوار خرید
*
دستشو تو جیب بغل فرو کرد
اشرفی قرن چهارو رو کرد
*
شاعر ما بعد خرید هنگفت
به شیوه ی خودش به اون جوون گفت
*
"شمارا چه رفته ست کا ینسان خلید؟
چرا جمله زولیده و بنجلید؟
*
چرا سیخ سیخی شده مویتان؟
چرا مثل زنهاست ابرویتان؟
*
 تو مردی اگر،چیست آن موی مش؟
برو از سیاوش خجالت بکش
*
شوعور شمارا که برباد داد؟
که افیون به جان شما اوفتاد
*
که این تخم را در مخت کاشته؟
که این سان مخت تاب برداشته!
*
چه شد که شما این همه خر شدید؟
چرا این همه خاک برسر شدید؟
*
چه شد هیبت سینه های ستبر؟
کجا رفت آن یال و کوپال ببر
*
خرد رخت بسته زگفتارتان
بلا هت نشسته به پندارتان
*
هزاران چو تو لندهور پلید
نیرزدبه یک موی گرد آفرید
*
اگر لشکر اندازد اسفندیا
دگر موی مش کرده ناید به کار
*
تورا پاردم گردد آنگه عیان
همی می کنی پشت بر دشمنان
*
تویی که به من تکه انداختی
گمانم مرا خوب نشناختی
*
ابوالقاسمم بنده ،فردو سیی ام
حکیم زبان آور طوسی ام
*
کنون زیر این گنبد نیل فام
همه مر مرا می شناسندنام"
*
یه لحظه بعد اون صدای کلفت
مرد فروشنده به فردوسی گفت
*
خودت که نه ،میدونتو میشناسم
از تو کسی چیزی نگفته واسم
*
ببینمت تو شاعری راس راسی؟
"مریم حیدر زاده" رو می شناسی؟
*
راستی یه چی بخوام،ازت بر میاد ؟
ترانه رپ از کارات در میاد؟
*
پسر خاله م می خوادکاست جم کنه
یه چیزایی می خواد سر هم کنه
*
می خوام براش چیزای مشتی بگی
هفش تاشعرشیش و هشتی بگی
*
بیا،اینم یه کا غذویه خودکار
یه چی بگو تو مایه های "شاه کار"
*
اما تورو جون مامانت استاد
یچی نگی که گیر بدن تو ارشاد
*
شاعر شاه نامه سر تکون داد
هیچی نگف،فقط پاشد راه افتاد
*
دید نمی تونه با همه بجنگه
هرجا که میره آسمون یه رنگه
*
بنده خدا دلش می خواس خیلی زود
دوباره برگرده همونجا که بود
*
طفلی نشس همین جوری غصه خورد
یروز نوشتند،که دق کردومرد
***




 

*